به گزارش سایت تاریخ جهان، يافته هاي باستان شناسي و مدارک به دست آمده از گذشتگان نشان مي دهد که در بخش هايي از بين النهرين هندوستان و در بخش هايي از ايران، مجالسي وجود داشت که منتخبين و بزرگان شهر در آن جمع مي شدند و پيرامون مسائل مهم و بيش تر از همه در مورد جنگ تصميم مي گرفتند.
البته هيچ گونه کنترل کامل و دقيقي بر رفتار اين حاکمان اعمال نمي شد و رفتار و خواسته هاي حاکمان خوبه خود به عنوان قانون تلقي مي گرديد.
" اما پس از مدتي نظام حکومتي جديدي شکل گرفت که نقش مردم در آن پررنگ بود: "
در سال 508 پيش از ميلاد مسيح، نظام حکومتي جديدي به نام حکومت "مردم بر مردم" در دولت- شهرهاي يونان شکل گرفت.
اين نظام "دموکراسيا" ناميده مي شد که متشکل از دو کلمه "دموس" به معني مردم و "کراسيا" به معني فرمانروايي و در نهايت به معني مشارکت مستقيم مردم و شهروندان در اداره جامعه بود.
مردم در نشست هايي گرد هم مي آمدند و در مورد موضوعات و مسائل مهم، مذاکره و مشورت و سپس بين خود راي گيري مي کردند و تصميم نهايي را مي گرفتند."
پس از يونان، روم هم شيوه حکومتي جمهوري را براي اداره کشور انتخاب کرد:
"رومي هاي باستان در سال 509 پيش از ميلاد، حکومت پادشاهي را برانداختند و نظام جمهوري برقرار کردند.
براي اولين بار حکومت موروثي از بين رفت و رومي ها به اين نتيجه رسيدند که مردم نمايندگان مجلس را انتخاب کنند و امپراتور توسط نمايندگان مردم به قدرت برسد و توسط همان مجلس تحت کنترل و نظارت باشد.
در واقع معني "جمهوري" به معني "حکومت مردم" است" البته اين شيوه حکومتي هم در روند شکل گيري و پيشرفت خود تغييرات زيادي داشت:
"پاتريستن ها که اشراف زاده و از طبقات مرفه جامعه بودند، خود را وارثان مادام العمر سنا دانسته و به عوام اجازه ورود به مجلس و شرکت در تصميم گيري ها را نمي دادند.